مقام عظمی ولایت ومرجعیت حضرت امام خامنه ای مدّ الظله العالی در دیدار با اساتید دانشگاههای جهان اسلام به تبین ماهیت واهداف بیداری وآسیب شناسی این واقعه پرداختند ایشان بیداری را در جهان اسلام یک حقیقت اجتماعی واسلامی دانستند وفرمودند امروز دنيا با يك حادثهى عظيم مواجه است؛ اين حادثهى عظيم عبارت است ازبيدارىاسلامى؛اين يك حقيقت است. ملتهاى مسلمان و امت اسلامى بتدريج بيدار شدهاند. امروز ديگر تسلط بر ملتهاى مسلمان، به آسانىِ بعد از جنگ اول جهانى و در دورانهاى طولانىِ قرن نوزدهم و بيستم ميلادى نيست. امروز اگر مستكبرين عالم بخواهند بر ملتهاى مسلمان مسلط شوند، كار دشوارى دارند. بيدارى وارد امت اسلامى شده و رسوخ و نفوذ كرده است. در بعضى از كشورها هم اين بيدارى به انقلاب تبديل شد و رژيمهاى فاسد و وابسته را تغيير داد. ليكن اين، بخشى از بيدارى اسلامى است؛ همهى بيدارىِ اسلامى نيست. بيدارى اسلامى گسترده است، عميق است
البته دشمنان از كلمهى «بيدارى اسلامى» ميترسند؛ سعى ميكنند عنوان «بيدارى اسلامى» براى اين حركت عظيم به كار نرود. چرا؟ چون وقتى اسلام در هيئت حقيقى خود، در قوارهى واقعى خود بروز و ظهور پيدا ميكند، تن اينها ميلرزد. اينها از اسلامِ بردهى دلار نميترسند؛ از اسلامِ غرق در فساد و اشرافيگرى نميترسند؛ از اسم اسلامى كه امتداد و انتهائى در عمل و در تودهى مردم نداشته باشد، نميترسند؛ اما از اسلام عمل، اسلام اقدام، اسلام تودهى مردم، اسلام توكل به خدا، اسلام حسن ظن به وعد الهى كه فرمود: «و لينصرنّ الله من ينصره»،(1) ميترسند. وقتى اسم اين اسلام مىآيد، نشانى از اين اسلام پيدا ميشود، مستكبرين عالم به خودشان ميلرزند - «كأنّهم حمر مستنفرة. فرّت من قسورة»(2) - لذا نميخواهند عنوانِ بيدارى اسلامى باشد. ولى ما معتقديم نخير، اين يك بيدارى اسلامى است، بيدارى حقيقى است، و رسوخ پيدا كرده است، امتداد پيدا كرده است، به اين آسانىها هم دشمنان نميتوانند آن را از راه خودش منحرف كنند.
يكى از مهمترين هدفهاى اين بيدارى، رهائى از شرّ سلطهى استكبار جهانى است؛ اين را بايد صريح گفت. اينكه ما خيال كنيم استكبار جهانى به سردمدارى آمريكا، در مقابل حركتهاى اسلامى ممكن است كنار بيايد، اين خطاست. اگر اسلام باشد، اسلاميت باشد، اسلامىها باشند، آمريكا با همهى وجود تلاش ميكند آنها را از بين ببرد؛ البته ظاهراً لبخند خواهد زد. حركتهاى اسلامى چارهاى ندارند، بايد حد فاصل خودشان را مشخص كنند. نميگويم بروند به جنگ آمريكا، ميگويم بدانند موضع آمريكا و استكبار غربى در مقابل آنها چيست؛ اين را درست تشخيص دهند. اگر اين تشخيص را ندهند، قطعاً فريب خواهند خورد و سرشان كلاه خواهد رفت.
امروز استكبار جهانى با ابزار پول و سلاح و علم دارد بر دنيا فرمانروائى ميكند؛ اما در خلأ فكر قرار دارد، در خلأ انديشهى راهنما قرار داد. امروز استكبار جهانى اين مشكل بزرگ را دارد؛ فكرى ندارد كه به بشريت ارائه دهد؛ هيچ ايدهاى ندارد براى ارائه كردن و راه نشان دادن به تودههاى مردم، به خواص مردم، به روشنفكران.
يكى ديگر از هدفها، نظامسازى است. اگر در اين كشورهائى كه انقلاب كردند، نظامسازى نشود، آنها را خطر تهديد ميكند. در همين كشورهاى شمال آفريقا ما يك تجربهاى داريم مربوط به شصت هفتاد سال پيش؛ اواسط قرن بيستم. در همين تونس انقلاب شد، نهضت شد، كسانى آمدند سر كار؛ در همين مصر انقلاب شد، كودتا شد، نهضت شد، كسانى آمدند سر كار - در جاهاى ديگر هم همين طور - اما نتوانستند نظامسازى كنند؛ نظامسازى كه نكردند، اين موجب شد كه نه فقط آن انقلابها از بين رفت، بلكه حتّى آن كسانى كه به نام آن انقلابها سر كار آمده بودند، خودشان از اين رو به آن رو شدند، صد و هشتاد درجه جايشان را عوض كردند؛ خودشان هم خراب شدند. هم در تونس اين اتفاق افتاد، هم در مصر اين اتفاق افتاد، هم در سودان آن روز اين اتفاق افتاد بايد در اين كشورهائى كه انقلاب كردند، نظامسازى شود؛ بايد يك قاعدهى مستحكمى به وجود بيايد.
يكى ديگر از مسائل مهم، حفظ پشتيبانىهاى مردمى است؛ نبايد از مردم منقطع شوند. مردم توقعاتى دارند، نيازهائى دارند. قدرت حقيقى هم در اختيار مردم است. آنجائى كه مردم اجتماع ميكنند، آنجائى كه مردم همدل ميشوند، آنجائى كه يك مردمِ همدل و هم جهتى پشت سر مسئولان و رهبران كشور مىايستند، آنجا جائى است كه آمريكا و بزرگتر از آمريكا هم هيچ غلطى نميتوانند بكنند. مردم را بايد حفظ كرد، بايد نگه داشت؛ و اين از عهدهى شماها برمىآيد؛ از عهدهى روشنفكران، نويسندگان، شاعران، علماى دين. از همه مؤثرتر، علماى دين هستند كه وظيفهى سنگينى بر عهده دارند؛ براى مردم تبيين كنند، روشن كنند كه چه ميخواهند، تبيين كنند كه در كجاى اين راه قرار دارند، تبيين كنند كه موانع چيست، دشمن كيست؛ مردم را آگاه و بابصيرت نگه دارند، آن وقت هيچ صدمهاى نميتواند وارد شود.يك مسئلهى ديگر، تربيت علمى جوانهاست. بايد كشورهاى اسلامى از لحاظ علم و فناورى پيشرفت كنند. گفتم غرب و آمريكا به بركت علم توانستند بر كشورهاى دنيا مسلط شوند؛ يكى از ابزارهاشان علم بود؛ ثروت را هم با علم به دست آوردند. البته مقدارى از ثروت را هم با فريبگرى و خباثت و سياست به دست آوردند، اما علم هم مؤثر بود. بايد علم پيدا كرد. جوانهاتان را به علم تشويق كنيد؛ اين كار ممكن است؛ ما در ايران اين كار را كرديم. ما قبل از انقلاب در رديفهاى آخرِ آخرِ علمى دنيا قرار داشتيم، كه هيچ نگاهى به طرف ما جلب نميشد. امروز به بركت انقلاب، به بركت اسلام، به بركت شريعت، كسانى كه در دنيا ارزيابى ميكنند، گفتند و در دنيا منتشر شد كه ايران امروز از لحاظ علمى در رتبهى شانزدهم دنياست. اين مال چند ماه قبل از اين است. خود آن مراكزى كه اين بيان را كردند، پيشبينى كردند و گفتند تا چند سال ديگر - معين كردند تا چه سالى؛ مثلاً تا ده سال، دوازده سال ديگر - ايران به رتبهى تكرقمى خواهد رسيد؛ آنها گفتند چهارم در دنيا. اين به اين خاطر است كه شتاب علمى در ايران، شتاب زيادى است. البته ما از دنيا هنوز خيلى عقبيم. شتاب ما چندين برابر متوسط شتاب دنياست، اما باز عقبيم. اگر با اين شتاب پيش برويم، به جلو خواهيم رسيد. اين حركت در دنياى اسلام بايد ادامه پيدا كند. كشورهاى اسلامى داراى استعدادند. جوانهاى خوبى داريم، جوانهاى خوبى داريد؛ استعدادهاى خوبى هستند. يك روز در بخشى از تاريخ، علم دنيا دست ما مسلمانها بوده؛ چرا امروز اينجور نشود؟ چرا توقع و انتظار نداشته باشيم كه تا سى سال ديگر دنياى اسلام بشود مرجع علمى دنيا، كه همه براى مسائل علمى به كشورهاى اسلامى مراجعه كنند؟ اين آيندهى ممكنى است؛ همت كنيم، تلاش كنيم. اينها همهاش به بركت اسلام و به بركت انقلاب پيش مىآيد. نظام دينى اثبات كرد كه ميتواند سرعت و شتاب بيشترى داشته باشد.
يك مسئلهى اساسى ديگر مسئلهى وحدت است. امروز به شما عرض كنم: برادران! خواهران! ابزارى كه در دست دشمنان ما ميتواند فعال شود و از آن حداكثر استفاده را دارند ميكنند، اختلافات است؛ اختلاف شيعه و سنى، اختلاف قوميتها، اختلاف مليتها، تفاخرهاى غلط. مسئلهى شيعه و سنى را دارند بزرگ ميكنند، سعيشان اين است اختلاف ايجاد كنند. مىبينيد در كشورهاى اسلامى، در همين كشورهاى انقلاب كرده، اختلاف ايجاد ميكنند؛ در نقاط ديگر دنياى اسلام اختلاف ايجاد ميكنند؛ همه بايد بيدار باشند، همه بايد هشيار باشند. غرب و آمريكا دشمن دنياى اسلام است؛ با اين چشم بايد به حركات آنها نگاه كرد. تحريك ميكنند، سازمانهاى جاسوسىشان مشغول فعاليتند؛ هرجا دستشان برسد، تخريب ميكنند. در قضيهى فلسطين تا آنجائى كه توانستند، كارشكنى كردند؛ البته شكست خوردند. ما داريم پيش ميرويم، دنياى اسلام دارد پيش ميرود