تحلیلی و حبری
جهت شادی روح مطهر شهدا و امام شهدا و تعجیل در ظهور حضرت مهدی (عج) صلوات

مظالب وبلاگ را چگونه ارزیابی می کنید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان  رسا و آدرس mpapg.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 42
بازدید ماه : 44
بازدید کل : 58774
تعداد مطالب : 132
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1


آمار مطالب

کل مطالب : 132
کل نظرات : 3

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 42
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 42
بازدید ماه : 44
بازدید سال : 86
بازدید کلی : 58774
اجازه نفوذ و حضور آمریکایی ها در ایران هرگز

دشمنان  انقلاب اسلامی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن تمام توان خود را بکار بستند تا بتوانند ضمن سقوط انقلاب اسلامی، نفوذ و سیطره خود را در ایران بگسترانند و دو مرتبه حکومت  شاهنشاهی که مدافع آمریکا و اسرائیل در منطقه بود را باز گردانند.انواع توطئه ها و کوتا ها و بلوا و شورش منافقین و اشرار و برخی قومیت ها در جهت تقابل با انقلاب اسلامی، وضع تحریم شدید اقتصادی و نظامی ، آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران توسط صدمات که همه کشورها بخصوص 5 قدرت برتر دنیا حامی و کمک کننده این جنگ بودند ، جنگ فرهنگی یا ناتوی فرهنگی و دلسرد کردن مردم از نظام و انقلاب و مهمتر فتنه 88 ، تحریم های شدید اقتصادی در رابطه با موضوع پرونده هسته ای ایران و... همه و همه بر این بود که نظام اسلامی ایران را ساقط کنند اما هوشیاری و درایت حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و حضور آگاهانه مردم در صحنه موجب گردید تمامی طرح ها و توطئه ها به شکست انجامد.

مسائل هسته ای و داشتن این صنعت مهم صلح آمیز در جهت خدمت به بشریت که حق مسلم مردم ایران است  در طی جند سال اخیر با کارشکنی های دول غربی مواجه گردید اما ایستادگی مردم و خصوص تیم های مذاکره کننده در دولت های نهم و دهم و یازدهم  این حق را هرچند محدود با شروطی به ایران داده اند اما در کنار آنا خواهان نظارت و بازرسی های شدید در ایران در بلند مدت که بتوانند در عرصه های اقتصادی و نظامی و سیلسی نفوذ پیدا کرده اند دل به این توافق بسته اند  اما مقام معظم رهبری  در سخنان اخیر خود اعلام کردند که ما اجازه حضور و نفوذ آمریکایی ها را درایران  نخواهیم داد و یقینا هم چنین خواهد بود مردم ایران جنایات امزیکا در طول 36 سال انقلاب اسلامی  را از یاد نخواهند بردو فرزندان بسیجی این ملت که در راه مبارزه با آمریکا ثابت قدم تر و  در تبعیت از فرمان رهبری استئوارتر هستند به هیچ وجه توافقی که منجر به نفوذ و حضور آمریکایی ها در ایران  را نخواهند پذیرفت.

تعداد بازدید از این مطلب: 75
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شیخ فضل الله نوری روحانی مبارز علیه استعمار انگلیس

شهید نوری از عالمان بزرگ تهران و از رهبران جنبش مشروطه است. شیخ شهید به لحاظ جایگاه و موقعیت ممتاز خود در بین عالمان تهران و به ویژه دخالتش در قیام تنباکو (به عنوان شاگرد و نیز معتمد میرزای شیرازی)، همواره مورد توجه انقلابیون بود و حضور وی در صحنه انقلاب مشروطه، مایه مشروعیت قیام و دل گرمی انقلابیون بود. شیخ در ابتدای جنبش مشروطه به هواداری آن برخاست؛ در مهاجرت عالمان به قم شرکت کرد و خود بخشی از هزینه آن را پرداخت. تا پایان مرحله اول مشروطه (صدور فرمان مشروطیت)، همه هدف ها، انگیزه ها و شعارها، حول محور «عدالت خانه» و «اجرای احکام و قوانین اسلامی» دور می زد و از مفهوم عدالت خواهی اسلامی مایه می گرفت؛ اما پس از پیروزی، با آشکار شدن ماهیت و مبنای غربی تفکر مشروطه خواهی و نیز ملاحظه مشروطه خواهان وابسته و حمایت های بیگانه از مشروطه، وی خواستار تطبیق قوانین مشروطه با اسلام شد. او در جواب کسانی که وی را مستبد می خواندند، می گفت: من به هیچ وجه منکر مجلس شورای ملی نیستم؛ بلکه مدخلیّت خود را در تأسیس این اساس، بیش از همه کس می دانم. من [آن [مجلس شورای ملی را می خواهم که اساسش بر اسلامیت باشد و برخلاف شریعت، قانونی نگذارد.

شیخ شهید با مشاهده این تهاجم فرهنگی همه جانبه و انفعال جبهه خودی، تلاش کرد که با حضور در مجلس و کمیسیون های آن، جلوی انحراف را بگیرد و مشروطه را مقید به شرع و نظارت «هیئت طراز اول» نماید و بر همین اساس بود که با همکاری برخی از عالمان و مراجع، اصل دوم متمم قانون اساسی را تهیه کرد و با زحمت فراوان به تصویب رساند تا همه مصوبات مجلس در همه اعصار، با تأیید و نظارت این هیئت، جنبه قانونی پیدا کند.

شیخ فضل الله نوری با آن شمّ قوی ضدانگلیسی، دست های پنهان و مرموز انگلیس را در آستین آزادی طلبان می دید. وی با توجه به سابقه استعماری و برخورد خصمانه انگلیس با ملت ایران، خلق کلمه «مشروطه» در جریان تحصن مردم در سفارت انگلیس و مسائل جریان تدوین قانون اساسی، مطمئن شد که انگلیس با آن خوی استعمارگری، نمی تواند به خیر و صلاح ملت ایران، طرفدار مشروطه و مشروطه خواهان باشد و از این حمایت، هدف های خاصی دارد. او می گفت: «اگر بنای مشروطه بر حفظ دولت اسلام بود، چرا یک عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس»؟ یا می گفت: «اسلام دنیا را به عدل و شورا گرفت؛ آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید»؟

علاوه بر این، به نظر شیخ فضل الله نوری، مشروطیت و لوازم آن، چون ناشی از روح مدنیت غربی بود، اساس نظم سنتی جامعه را به هم می زد و در حدّ «بدعت» در جامعه اسلامی بود. نظام سلطنتی ایران - با وجود اشکالات وارد بر آن و بی قانونی و ناحسابی دولت، چون در کشور، ریشه تاریخی و فرهنگی و در برخی موارد، عملکرد مذهبی داشت - بهتر از تأسیس جدیدی مانند مشروطیت بود که منشأ آن اومانیسم غرب و تلقی جدید غرب نسبت به انسان، جهان و هستی بود.

شیخ فضل الله این امر را که مجلس بتواند صرفاً به استناد رأی اکثریت، حتی بر خلاف قوانین و احکام شرعی، قانون وضع نماید، مردود می دانست و متقابلاً موافقت خود را با مجلسی که با رعایت احکام اسلام، قانون وضع نماید، اعلام داشته، در یکی از بیانات خویش، موضع و مقصود خود را چنین اعلام می دارد:

«... ایها الناس! من به هیچ وجه، منکر مجلس شورای ملی نیستم ... صریحاً می گویم که من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان آن را می خواهند؛ به این معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی می خواهند که اساسش بر اسلامیت باشد و بر خلاف قرآن و بر خلاف شریعت محمدی و بر خلاف مذهب مقدس جعفری، قانونی نگذارد. من همچنین مجلسی می خواهم».

شیخ فضل الله نوری، قانون اساسی را به دلیل مخالفت با احکام صریح اسلام، «ضلالت نامه» می خواند و معتقد بود که در آن، بیست مطلب مخالف حکم صریح اسلام وجود دارد. از این نظر، معتقد بود که محال است کشور اسلامی با قانون اساسی مشروطه اداره شود و ناگزیر پس از مدتی باید اسلام را حذف کنند تا قابلیت اجرا پیدا کند و این چیزی بود که «مشروطه طلبان» همواره می گفتند و آن این که «ممکن نیست مشروطه منطبق شود با قواعد الهیه و اسلامیه و با این تصحیحات و تطبیقات، دول خارجه ما را به عنوان مشروطه نخواهد شناخت».

متأسفانه فریادهای شیخ فضل الله در فضای مسموم و غوغاسالار آن روز و در میان فریادها و شعارهای آزادی بیان محو شد و در بین توده مرعوب و وحشت زده، پذیرش نیافت و وی به عنوان مخالف آزادی و مشروطیت و حامی استبداد شمرده شد و دیدگاهش تا سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فرصت ظهور و بروز نیافت و به تعبیر جلال آل احمد، او «به عنوان مدافع حاکمیت تشیع اسلامی بالای دار رفت». وی در جای دیگری می نویسد: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غرب زدگی، پس از دویست سال کشمکش، بر بام سرای این مملکت برافراشته شد».

گرچه جریان اخیر نیز با شکست مشروطه و ظهور استبداد رضاخانی، راه به جایی نبرد و بسیاری از این روشنفکران، از عمال و کارگزاران اصلی رژیم استبدادی پهلوی شدند ولی با ارتکاب یک خطای تاریخی، ملت ایران را به مدت 70 سال دیگر از دست یابی به حکومت اسلامی محروم کرد؛ زیرا آنها با درک ناصحیح و سطحی از تجدّد، انقلاب مشروطه را به بن بستی هدایت کردند که تنها راه حل آن، کودتای 1299 رضاخان تلقی شد.

 

تعداد بازدید از این مطلب: 637
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)

 

زندگی نامه شاه عبدالعظیم حسنی (ع)

1. ولادت:

حضرت عبدالعظیم حسنی، در چهارم ربیع الثانی سال 173هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. ایشان فرزند عبداللّه بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) بود که نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت می رسید.

عبدالعظیم، از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه معصومین (ع) و نیز از چهره های بسیار محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به شمار می رفت. دوران وی، گر چه عصر حاکمیت عباسیان و ایجاد خفقان و سخت گیری نسبت به شیعیان بوده است، ولی مدافعان دین و حافظان مکتب که روایات امامان را ثبت و نقل می کردند، نقش عمده ای در پاسداری و صیانت از فرهنگ والای اهل بیت (ع) داشتند و این بزرگوار نیز یکی از سنگربانان عقیده تابناک تشیع محسوب می شود که در حفظ و انتشار سخنان ائمه اطهار، سخت کوشا بود و ستایش های فراوان ائمه (ع) از وی، نشان دهنده شخصیت والای علمی و معنوی وی می باشد.

2. ادب نسبت به ساحت ائمه (ع):

«شیخ محمّد شریف رازی» در کتاب خود، پیرامون ادب حضرت عبدالعظیم نسبت به ساحت ائمه معصومین (ع) چنین می نویسد:

«رفتار و عادت کریمانه حضرت عبدالعظیم (ع) این بود که هر وقت وارد مجلس حضرت امام جواد (ع) یا امام هادی (ع) می شد، با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع، در حالی که دست های خود را از ردا بیرون آورده بود، با کمال ادب به محضر آن امامان سلام عرض می کرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود می خواند و در کنار خویش می نشاند؛ به حدّی که زانوی مبارکش به زانوی مقدّس امام می چسبید و امام، کاملا از احوال او سؤال می کرد که این موجب حسرت و غبطه ی دیگران می شد.»

محمّد شریف رازی در ادامه می نویسد:

«یکی از جنبه های احترام و تعظیم های امام جواد (ع) و امام هادی (ع) به جناب عبدالعظیم حسنی این بود که هیچ وقت اورا به نام نمی خواندند و پیوسته حضرتش را با کنیه اش -که «ابوالقاسم» بود- خطاب می نمودند و علمای ادب می گویند که کنیه برای تعظیم و تکریم و احترام، وضع شده است؛(2) لذا به خوبی فهمیده می شود که حضرات ائمه معصومین (ع) تا چه حدّی برای جناب عبدالعظیم، احترام قائل بوده اند و اینها چیزی جز این نیست که تقوا، ورع و علم توأم با عمل عبدالعظیم، باعث شده است که محبوبیت خاصی نزد امامان معصوم بیابد.»

3. مقام و منزلت عبدالعظیم از زبان معصومین (ع):

شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین» می نویسد:

«وقتی که حضرت عبدالعظیم (ع) خدمت امام هادی (ع) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی.» (3)

و نیز مؤلف کتاب «جنةالنعیم» می گوید: «شخصی به نام ابا حماد رازی -از شیعیان و موالیان شهر ری- با وجود مشکلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت علی النقی (ع) رسید و مسائلی را پرسید. امام، ضمن پاسخ به مسائل او، فرمود:

«ای ابا حماد! هرگاه مشکلی از امور دینی برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنی بخواه و سلام مرا به او برسان.» (4)

4. عبدالعظیم در کلام علمای اسلام:

سیّد جلیل القدر، حضرت عبدالعظیم حسنی، در میان فرزندان ائمه ی هدی (ع) از مقام و منزلت والایی برخوردار است که غالب دانشمندان و نوابغ عالم اسلام، هر کدام به نوبه ی خود، باعباراتی بدیع و بیاناتی لطیف، او را ستایش کرده اند؛ که بیان برخی از آنها در این جا جالب توجه بوده، موجب معرفت بیشتر به آن حضرت می گردد:

  • شیخ صدوق می نویسد: «حضرت عبدالعظیم (ع)» شخصی خدا پرست، پارسا و پسندیده خدا و رسول خدا (ص) و مردم بوده است.» (5)
  • صاحب بن عباد (که یکی از علمای اهل تسنن و وزیر فخر الدوله بوده است) می گوید: «عبدالعظیم حسنی (ع) مردی با ورع، پارسا و پرهیزگار و دیندار و خدا پرست، معروف به امانت داری و دارای صداقت لهجه، دانای به امور دین و گویای توحید، و عدل بسیار بود. در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و تقوا، بعد از امام زمانش، برتمام معاصران خویش برتری داشته، هیچ کس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعیّت و تقلید از حضرات ائمه (ع) می نمود و در اولاد و احفاد حضرت امام حسن مجتبی (ع) کسی به قدر مرتبه و مقام او نرسیده است.» (6)
  • نجاشی نیز در کتاب «رجال» خود درباره شخصیت حضرت عبدالعظیم می گوید: «عبدالعظیم (ع) در حال خوف و فرار از خلیفه، وارد شهر ری گردید و در سرداب منزل یکی از شیعیان ساکن شد؛ وی در آن زیر زمین، که مخفی گاه او بود، روزها را روزه می داشت و شب ها را به نماز مشغول می شد.» (7)

5. درمحضر سه امام:

یکی از ویژگی های مهم در زندگی حضرت عبدالعظیم (ع) این بود که توفیق یافت محضر پرفیض سه حجّت الهی؛ امام رضا، جواد و امام هادی (ع) را درک نماید، از تعالیم آن بزرگواران بهره مند گردد و سخنان و روایات آنان را به نسل های بعد منتقل نماید.

وقتی امام رضا (ع) در مدینه به سر می برد، برای حضرت عبدالعظیم (ع) امکان دیدار با حضرتش فراهم بود؛ پس از شهادت آن حضرت، که امامت به امام جواد (ع) رسید، در آن مدت که امام نهم در مدینه بود، این سعادت و توفیق همچنان برای حضرت عبدالعظیم (ع) فراهم بود که با آن حضرت، تماس و دیدار داشته باشد و از دانش آن بزرگوار، بهره گیرد. گاهی نیز سؤالات خود را به صورت نامه از امام می پرسید و جواب مکتوب از امام دریافت می کرد.

سرشارترین و حسّاس ترین مقطع حیات حضرت عبدالعظیم، دوران امام هادی (ع) بود؛ گرچه امام هادی (ع) بخشی از عمر خویش را در یک منطقه حفاظت شده نظامی و تحت نظر، در «سامرا» گذراند و در آن دوران، امکان ارتباط شیعیان با آن حضرت، کمتر و با مشکلاتی همراه بود؛ امّا عبدالعظیم حسنی (ع) درهمان زمان هم به محضر امام هادی(ع) می رسید و از او رهنمود می گرفت.

6. علت هجرت به ری:

علت مهاجرت حضرت عبدالعظیم (ع) از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر، جستجو کرد.

خلفای عباسی نسبت به خاندان پیامبر (ص) و شیعیان ائمه (ع) بسیار سخت گیری می کردند. یکی از خشن ترین و بد رفتارترین این خلفا، «متوکل» بود که دوران خلافتش، نه تنها چندین بار مزار سیّدالشهداء (ع) را در کربلا تخریب کرد، از زیارت قبر آن حضرت نیز جلوگری می نمود. امام هادی (ع) با پنج نفر از خلفای عباسی از جمله متوکّل هم عصر بود.

متوکّل، برای مصون ماندن از خشم انقلابی مردم مظلوم و جلوگیری از تجمع شیعه بر محور وجود امام هادی (ع) آن حضرت را از مدینه به سامرا برد، تا تمامی فعالیت ها و ارتباطات آن امام را زیر نظر داشته باشد. حتّی چندین بار مأموران خلیفه به خانه امام ریختند و با گستاخی تمام، به تفتیش خانه آن حضرت پرداختند. وقتی نسبت به امام معصوم، با آن موقعیت حساس، اینگونه برخوردهای تند وجود داشت، درباره پیروان آنان و شخصیت های رده بعدی، سختگیری و خوف و خطر بیشتری بود.

از آنجا که حضرت عبدالعظیم (ع) گاهی به خدمت امام هادی (ع) در سامرا می رسید و از محضرش استفاده می نمود، جاسوسان خلیفه ارتباط ایشان را با امام هادی (ع) گزارش نمودند و در پی آن، خلیفه دستور تعقیب و دستگیری وی را صادر کرد و لذا حضرت عبدالعظیم حسنی برای مصون ماندن از خطر خلیفه عباسی، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس، رفت و آمد می کرد و این وضع ادامه داشت تا اینکه حضرت عبدالعظیم به شهر «ری» رسید و در آنجا قصد اقامت نمود. (8)

7. حضرت عبدالعظیم در «ری»:

حضرت عبدالعظیم به صورت یک مسافر ناشناس، وارد رِی شد و در محله ی «ساربان» در کوی «سکةالحوالی» به منزل یکی از شیعیان رفت. مدتی در زیر زمین آن خانه به سر می برد و مردم از حضورش بی خبر بودند و تنها افراد انگشت شماری از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در آن محله، مطلع بودند که آنان هم می کوشیدند که این خبر، فاش نشود تا خطری جان ایشان را تهدید نکند. امّا با گذشت زمان، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم (ع) را می شناختند و به خانه اش رفت و آمد می کردند تا از علوم و روایاتش بهره گیرند وعطر خاندان عصمت را از او ببویند. (9)

آری! شیعیان آن خطّه، حضرت عبدالعظیم را یادگاری از امامان خویش می دانستند و پروانه وار به گرد شمع وجودش طواف می کردند و بر موقعیت علمی و دینی او ارج می نهادند و مسائل شرعی و مشکلات دینی خویش، را بوسیله او حل می نمودند.

8. غروب خورشید:

روزهای پایانی عمر پر برکت حضرت عبدالعظیم (ع) با بیماری همراه بود. آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت (ع) در آستانه محرومیت از وجود پر خیر و برکت این سیّد کریم قرار گرفته بودند. عبدالعظیم حسنی (ع) علاوه بر رنجی که از بیماری و غربت و دوری از خویشاوندان می برد، اندوه مصیبت های پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیت عباسیان، برایش جانکاه بود. او با ذکر پیوسته خدا و عبادت به روح خود آرامش می بخشید و بار غربت و بیماری را بردوش می کشید.

بنابر قول مشهور، خورشید فروزان ری، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در پانزدهم شوال 252هجری، غروب کرد (10) و در پی آن شعله دیرپای حق و ایمان در آن دیار، فرو خوابید. خبر درگذشت آن بزرگوار، دهان به دهان گشت و مردم شهر، جملگی سیاه پوش شدند و بر در خانه آن حضرت صدا به گریه و شیون بلند کردند و پس از آن که پیکر مطهّر حضرت عبدالعظیم (ع) در میان خیل عظیم مردم تشییع شهر، در آن شهر به خاک سپرده شد.

قرن هاست که حرم با شکوه حضرت عبدالعظیم (ع)، با جلوه ای ملکوتی و معنوی که داشته، کهربای جانهای مشتاق و دلهای پاک بوده است و همواره قلوب اهل معرفت، کبوتر وار برگرد حرمش طواف کرده است.

9. فضیلت و ثواب زیارت:

فرهنگ زیارت در مکتب شیعه، از شیوه های اساسی احیای نام و یاد بزرگان، عالمان و اولیای خدا است. حضوریافتن در کنار قبور انسانهای والا و برجسته، هم ارج نهادن به پاکی و صداقت و ایمان و جهاد آنان است و هم الگوگیری از زندگی و الهام جویی از نام ویاد ایشان است، لذا تشویق های بسیاری که در روایات اسلامی پیرامون زیارت مرقد ائمه معصومین و امامزادگان بزرگوار آمده است، یک دستور تربیتی و ارشادی است. زیارت حرم باصفای حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام نیز در همین راستا مورد تأکید و توجه بوده است که در روایتی از امام هادی (ع) آمده است که هر کس قبر حضرت عبدالعظیم (ع) را زیارت کند، خداوند بهشت را به او پاداش می دهد! (11)

وهمچنین در نقل دیگری آمده است که مردی از اهل ری، خدمت امام هادی (ع) رسید. امام از او پرسید: کجا بودی؟ گفت: به زیارت سیّد الشهدا (ع) رفته بودم. حضرت فرمود: بدان که اگر قبر عبدالعظیم حسنی را زیارت کنی، گویا حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کرده ای. (12)

اینکه زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) پاداش بهشت دارد و یا همچون زیارت کربلا ارزشمنداست، دلیل و نشانه مقام والا و عالی آن سیّد بزرگوار در نزد خدا و اهل بیت عصمت (ع) است؛ چرا که وی درآن دوران سخت و پرخطر، مطیع امامان بود و فروغ احادیت و کلمات نورانی ائمه ی اطهار(ع) را در شهرهای مختلف می گستراند؛ لذا فعالیت او در چنان شرایط خطیر از ارزش خاصی برخوردار بود.

10. گوهرهای ناب:

حضرت عبدالعظیم (ع) علاوه بر دانش، تقوا، مجاهدت و مقام والای اخلاقی و فضایل معنوی، از موثّق ترین راویان احادیث از اهل بیت عصمت (ع) بود. نام وی در سلسله ی سند تعدادی از احادیث، در موضوعات تفسیری، فقهی، اخلاقی و اعتقادی می درخشد. در پایان این نوشتار کوتاه به عنوان تبرّک از کلام معصومین (ع) برخی از احادیثی که حضرت عبدالعظیم (ع) مستقیما خود از امام معصوم (ع) شنیده است، بیان می کنیم.

  • امام رضا (ع) خطاب به حضرت عبدالعظیم (ع) فرمودند: «ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که شیطان را به خودشان راه و سلطه ندهند. آنان را به راستگویی و امانت داری و سکوت و ترک مجادله در کارهای بیهوده و دیدار و توجه به یکدیگر دستور بده؛ چراکه این ها مایه نزدیک شدن به من است. خود را مشغول دشمنی با یکدیگر و دریدن هم نکنند! من با خودم پیمان بسته ام که هرکس چنین کند و یکی از دوستانم را به خشم آورد، از خدا بخواهم که او را در دنیا به شدیدترین نحو عذاب کند. در آخرت نیز، وی از زیانکاران خواهد بود.» (13)
  • حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) از امام جواد (ع) روایت می کند که آن حضرت فرمودند: «هر کس پدرم -امام رضا(ع)- را بامعرفت به حقش، در طوس زیارت کند، بهشت را نزد خداوند برای او ضمانت می کنم.» (14)
  • حضرت عبدالعظیم می گوید: «امام جواد (ع) برای من فرمود: «به درستی که قائم خاندان ما همان «مهدی» است که واجب است در زمان غیبتش، انتظار او کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد. سوگند به خدایی که محمّد را به رسالت برانگیخت و مارا به امامت مبعوث نمود، اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند، آن روز آن چنان طولانی خواهد شد که مهدی (ع) از پشت پرده غیبت ظهور خواهد کرد و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود. خداوند امور ولی عصر را در یک شب، اصلاح خواهد نمود؛ به همان روشی که امر موسی بن عمران را در یک شب اصلاح کرد....بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.» (15)

پی نوشت ها:

1- امام زادگان ری، ج 1، ص 78.

2- زندگانی حضرت عبدالعظیم (ع)، ص 30.

3- کمال الدین، ج 2، ص 51.

4- اختران فروزان ری، ص 37.

5- من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 80.

6- امام زادگان ری، جلد 1، ص 74.

7- رجال نجاشی، ص 247.

8- روح و ریحان، ص 248.

9- امام زادگان ری، ج 1، ص 120.

10- همان منبع، ص 122.

11- کامل الزیارات، ص 324.

12- همان، ص 324.

13- اختصاص، ص 247.

14- عیون الاخبار، ص 341.

15- کمال الدین، ج 1، ص 188

 

تعداد بازدید از این مطلب: 81
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


سانتر فیوژ انقلاب می چرخد و انسانهای غنی شده نسل به نسل متولد می شوند

فرزندان معنوی شما در کانون دانش پژوهان نخبه، راه اندازی کارخانه های غنی سازی انسان هایی را دنبال می کنند که از دل این امت جوشیده و نرم افزاری کاملا اسلامی و بومی دارند؛ باشد که به فضل الهی چرخ سانتریفیوژهای حقیقی انقلاب بچرخد و انسان های غنی شده در طراز اسلام انقلابی نسل به نسل متولد گردند و راه شهدای هسته ای را همیشه مفتوح نگه دارند.

تعدادی از مدال‌آوران بسیجی المپیادهای کشوری و جهانی بعد از دیار با رهبر معظم انقلاب اسلامی با انتشار بیانیه‌ای اعلام کردند: فرزندان معنوی شما در کانون دانش پژوهان نخبه، راه اندازی کارخانه های غنی سازی انسان هایی را دنبال می کنند که از دل این امت جوشیده و نرم افزاری کاملا اسلامی و بومی دارند؛ باشد که به فضل الهی چرخ سانتریفیوژهای حقیقی انقلاب بچرخد و انسان های غنی شده در طراز اسلام انقلابی نسل به نسل متولد گردند و راه شهدای هسته ای را همیشه مفتوح نگه دارند

به گزارش رجانیوز، تعدادی از مدال آوران بسیجی که از اعضای کانون دانش پژوهان نخبه بودند در این دیدار ۲۲ مدال خود را که در المپیادهای علمی کشوری و جهانی بدست آورده بودند به محضر آیت الله خامنه‌ای تقدیم کردند.

رهبر معظم انقلاب در این دیدار کوتاه با تشکر و قدردانی از جوانان مدال‌آور، کسب رتبه‌های برتر علمی را نشانه‌ی استعداد و پیشرفت‌های علمی فرزندان انقلاب خواندند و گفتند: این نشانه‌ها و پیشرفت‌ها همان چیزی است که به قدرت و اقتدار درونی کشور می‌افزاید

تعداد بازدید از این مطلب: 91
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود