دوباره ماه رمضان فرا رسید بهار معنویت وقرآن و صدای دل انگیز و روحانی ربنا در اخرین ساعات روز فرا رسید و یکبار دیگر مومنان وموحدان ومسلمانان خود را آماده مهمانی ماه خدا می کنند ماهی که فضایل وبرکات آن در جنبه های مادی ومعنوی بی شمار است بظوری که از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که این ماه ماه رحمت وغفران الهی است وخواب انسان عبادت ونفس های آن ثواب تسبح دارد وهر عمل خیری که انسان انجام می دهد در نزد خدا مقبول ودارای اجر وپاداش است بنابرین استفاده از این ماه الهی برای همه ما یک فرصت است که با انجام اعمال وعبادات وتلاوت قرآن طلب مغفرت از خدا بکنیم ماه رمضان ماه آمادگی جسمانی ودر مقابل تشنگی وگرسنگی است چرا که با تشنگی وگرسنگی همه به یاد گرسنگی وتشنگی روز قیامت می افتیم وهم درد دردمندان ومحرومان را می چشیم باید بدانیم این روزه گرفتن فایده اش برای خومان است 1- شادابی ونشاط جسمی - در طول سال همه ما بدلیل تغذیه نامناسب وعدم ورزش دچار چاقی وفشار خون وچربی وحتی بیماری قند خون می گردیم که ان منجر به بیماری وحتی مرگ انسانها می گردد که علاچ وچاره آن در علم امروزی استفاده از دارو و ورزش ورژیم است که روز گرفتن موجب می شود با امساک از خوردن وآشامیدن بدن بطور خودکار مشغول به فعالیت گردد وعوارض موجود را برطرف نماید وشادابی ونشاط را شامل انسان کند همانطور که پیامبر اکرم گفته اند صوموا ان تصحوا روزه بگیرید تا سالم بمانید 2- رسیدن به زیبایی معنویی : تمرین وممارست ومراقبت از انجام عبادات در طول ماه مبارک رمضان و شبهای گرنقدر ان چون شب قدر این زمینه زیبایی معنوی را فراهم می کند وانسان از انجام عبادت لذت می برد وزمینه ای می شود تا انسان این مداومت بر اعمال وعبادات را داشته باشد 3-کاهش بار گناهان در این بار: در روایات وارد شده است شیطان در این ماه در غل وزنجیر است.آری مواظبت بر اعمال و عبادات وعدم انجام گناه با همه وسوسه های شیطانی در روزه نگرفتن وانجام گناه وجود دارد انسان برای رضایت وامتثال از فرامین الهی جواب نه گفتن را به شیطان می دهد که در حقیقت انسان به مرتبه ای از ایمان می رسد که می تواند در مقابل وسوسه های شیطانی بایستد و جواب نه را بدهد التماس دعا

همانگونه كه مي دانيد كشور مصر از مهمترين و نخستين كشورهايي بود كه در جريان تحولات مربوط به بيداري اسلامي شاهد سقوط يكي از مهمترين ديكتاتورهاي جهان عرب و از وابستگان به جهان غرب و تامين كننده منافع آمريكا و رژيم صهيونيستي بود .
در اين ميان تحولات مربوط به مصر نسبت به بسياري از كشورهاي اسلامي ديگر كه صحنه اعتراضات به نظام حاكم بودند از اهميت خاصي برخوردار مي باشد . چرا كه كشور مصر كشوري بسيار مهم است كه روزگاري در خط مقدم مبارزه با رژيم صهيونيستي قرار داشت و هماهنگ كننده كشورهاي اسلامي در مبارزه با اين رژيم به شمار مي آمد و روزگاري ديگر تبديل به نخستين كشوري شد كه وارد سازش با رژيم صهيونيستي شد و با فروريختن قبح مذاكره با اين رژيم و مشروعيت بخشي به آن ساير كشورهاي عربي را يكي پس از ديگري به خط سازش كشاند . از طرف ديگر اين كشور با خاطر داشتن موقعيت ژئوپلتيك خاص خود در ميان سه قاره اروپا ، آسيا و اروپا ، موقعيت مذهبي به خاطر وجود دانشگاه قديمي الازهر و يكي از مهمترين اركان مرجعيت جهان تسنن ، ريشه دار بودن جريان هاي اسلام سياسي در اين كشور از گذشته هاي دور و تعارض دائمي اخواني ها به ويژه با قرائت هاي نزديك به جمهوري اسلامي با حكومت هاي وقت و ... مورد توجه قدرتهاي جهان بوده و تحولات آن از سوي اين كشورها رصد مي شود . به گونه اي كه شايد بيشترين موضع گيري و رفت و آمد هاي مقامات آمريكايي به كشورهاي در حال انقلاب را در مصر شاهد بوديم و در عين حال بيشترين موضع گيري هاي ضد و نقيض از سوي مقامات اين كشور را نيز نسبت به مقامات و تحولات مصر شاهد بوديم به گونه اي كه در آغاز انقلاب كه هنوز فروپاشي رژيم مبارك مشخص نبود از حمايت خود از مبارك سخن به ميان مي آورند و آنگاه كه نشانه هاي شكست آشكار شده از حقوق مردم مصر و لزوم توجه دولت مصر به اين حقوق صحبت مي كردند . در واقع تحولات كشور مصر به اندازه اي براي آمريكا حائز اهميت بود كه با وجود سمت گيري انقلاب بر عليه اهداف آمريكا همچنان از پاي ننشسته و از هيچ گونه تلاشي در جهت مديريت انقلاب به نفع غرب خودداري ننمودند . آنان تلاش كردند تا با حذف مبارك ، بقاياي رژيم سابق را بر سر كار آورده و به زعم خود انقلاب مصر را انقلاب بر عليه حاكم ديكتاتور مصر عنوان كنند كه با رفتن او همه مشكلات رفع شده است و حال آنكه مردم با ايستادگي و پايداري خود نشان دادند كه مشكل آنها نه صرفا با شخص مبارك بلكه با كليت نظامي است كه مبارك بخشي از آن مي باشد و نه همه آن و مشخصه آن عبارت است از وابستگي همه جانبه و سلطه پذيري در برابر غرب و رژيم صهيونيستي ، اسلام ستيزي ، فساد گسترده ، فقر و محروميت و ... .
به اين ترتيب بود كه انقلاب مردم مصر به ثمر نشست و با رفتن ديكتاتور مصر ، زمينه براي حاكميت دوباره مردم مصر فراهم شد . اما آمريكايي ها بار ديگر ساكت ننشسته و در جريان انتخاب رياست جمهوري مصر نيز تمام تلاش خود را به كار بستند تا اوضاع به گونه اي مديريت شود كه كمترين ضرر را متحمل شوند . در همين راستا ، كميته انتخابات مصر كه وابستگي آشكاري به رژيم سابق و نيز غرب داشت بيشترين كارشكني را انجام داد و با چراغ سبز آمريكا اصلي ترين كانديداهاي جريان اخوان المسلمين را از حضور در رقابت ها منع نمودند و اين در حالي بود كه همزمان ، احمد شفيق كه از اصلي ترين مهره هاي رژيم مبارك بود توانسته بود وارد عرصه رقابت انتخاباتي شود .
در ادامه در اثر فشارهاي فراوان مردمي ، كميسيون انتخابات مصر مجبور شد تا با نامزدي محمد مرسي به عنوان كانديداي منتخب اخوان المسلمين ، موافقت كند و وي نيز پس از كش و قوس هاي فراوان و در جريان رقابتي سخت با شفيق ، سرانجام به رياست جمهوري مصر برگزيده شد .
در اين ميان رفتارهاي محمد مرسي از همان آغاز رياست جمهوري خود باعث طرح اما و اگر هاي فراواني در ميان تحليلگران سياسي شد و ديدگاههاي مختلفي نسبت به وي مطرح شد كه اين ديدگاهها گاه تا 180 درجه با يكديگر در تعارض بودند . بر اين اساس در مجموع دو ديدگاه خوشبينانه و بدبينانه نسبت به عملكرد مرسي در جريان تحولات مصر وجود دارد:

1 – ديدگاه بدبينانه : بر اساس اين ديدگاه ، مرسي رئيس جمهور منتخب مصر اگر چه كانديداي اخوان المسلمين يعني اصلي ترين جريان مخالف دولت مبارك بود اما به نظر مي رسد كه وي همان نقشي را كه اردوغان در تحولات تركيه بازي كرد را ايفا مي كند . يعني همانگونه كه اردوغان با شعارهاي اسلام گرايانه توانست راي اكثريت مردم تركيه را به دست آورد و حتي برخي برنامه هاي ظاهرسازانه در مخالفت با غرب و رژيم صهيونيستي نيز اجرا كرد اما نهايتا نيات شوم خود را آشكار كرد و در جريان تقابل با جريان مقاومت كه سوريه يكي از اركان آن را تشكيل مي دهد تعهد خود را به غرب آشكار كرد ، مرسي نيز در ظاهر جزء جريان اسلام گراي اخوان مي باشد اما عملا دل در گرو اهداف و سياست هاي غرب داشته و حافظ منافع اين كشور به شمار مي آيد . به عبارتي با توجه به اينكه با شعله ور شدن آتش قيام بر عليه رژيم مبارك و وابستگان به آن امكان هر گونه استفاده از مهره هاي وابسته به اين رژيم مانع از فروكش كردن آتش قيام مردم مي شد ، غربي ها با طراحي هوشمندانه ، فردي را كه ظاهرا وابسته به جريان مخالف رژيم بوده و در اين راه حتي متحمل زندان نيز شده است ولي در عين حال باطن وي بر خلاف ظاهرش مي باشد را انتخاب كردند تا به اين ترتيب هم آتش قيام را خاموش نموده و اين تصور را به مردم القاء نمايند كه خواستشان به كرسي نشسته و كانديد دلخواهشان انتخاب شده است و به اين ترتيب انقلابشان به پيروزي رسيده است و در نتيجه از آتش التهابات بكاهند و هم اينكه توسط فردي به ظاهر انقلابي ، يا منافع خود را تامين كنند و يا اينكه از آسيب هاي خطرناك انقلاب براي خود بكاهند . اين تحليل البته شواهدي نيز دارد كه از جمله آنها مي توان به برخي برنامه هاي مرسي اشاره كرد از قبيل عقب نشيني در قضيه انحلال پارلمان ، اهمال در لغو قرار دادگازي با رژيم صهيونيستي كه يكي از خواست هاي انقلابيون بود و حتي ارسال سفير به اين كشور كه به معناي عزم دولت مصر براي تداوم روابط با اين كشور مي باشد ، ورود در قضيه سوريه بر عليه دولت حامي مقاومت اين كشور كه دقيقا در راستاي اهداف و سياست هاي غرب مي باشد ، اهمال در قضيه محاكمه رژيم مبارك و وابستگان به وي و نيز عاملان كشتار مردم در جريان انقلاب اين كشور ، اتخاذ مواضع نه چندان قاطعانه در قضيه جنگ هشت روزه اخير از سوي مرسي و بسنده كردن به محكوميت اين تجاوزات به سبك ساير دولت هاي عربي و ... .

2 – ديدگاه خوش بينانه : بر اساس اين ديدگاه ، محمد مرسي را نبايد عامل غرب دانست . بلكه وي اسلام گرايي معتقد است كه خواستار ريشه كني آثار رژيم سابق و برقراري حكومتي مبتني برخواست مردم و بر اساس شريعت در اين كشور مي باشد . اما مساله اين جاست كه در تحليل رفتارهاي اين كشور بايد با واقع بيني بيشتري به تحليل پرداخت . توضيح اين مطلب اينكه شرايط كشور مصر به گونه اي است كه مرسي از جانب چندين گروه تحت فشار قرار دارد :
الف - سلفي هايي كه خواستار ايجاد حكومتي شبيه به حكومت طالبان افغانستان و وهابيت عربستان بوده و مرسي را تحت فشار قرار مي دهند تا با جمهوري اسلامي ايران كه بازيگر مهم جريان بيداري اسلامي بوده و در خط دهي به انقلاب مردم مصر نقش مهمي دارد ، ارتباطاتش را قطع نمايد و در عين حال شيعيان اين كشور را تحت فشار قرار دهد و در تحولات سوريه نيز به دليل درگير بودن جريانات سلفي با دولت اين كشور ، از جريان مخالفان دولت سوريه حمايت كند و لو اينكه اين حمايت به ضرر جريان مقاومت تمام شود .
ب – جريانات وابسته به رژيم مبارك كه در اكثر نهادهاي دولتي اين كشور و به ويژه ارتش و دستگاه قضايي حضور پر رنگي دارند و حذف آنها نيز به سادگي امكان پذير نمي باشد . با اين حال اين جريانات عليرغم وابسته بودن به رژيم سابق ، به خاطر ضربه اي كه از انقلاب خورده اند از هر حركتي كه در نهايت به ضرر انقلاب تمام شود و مردم را به مايوس كردن از انقلاب سوق دهد حمايت مي كنند و در راه تحقق اهداف انقلاب نيز به هر نحو ممكن به سنگ اندازي مي پردازند .
ج – جريانات ملي گرا و غرب گرا كه اصلي ترين حافظان منافع غرب بوده و بهترين آلترناتيو رژيم مبارك براي غرب به شمار مي آيند . اما به دليل عدم اقبال اكثريت مردم به آنان در فرايند انتخابات ، تمام تلاش خود را براي مشوه نشان دادن چهره رقيب به كار مي گيرند و در اين راه حتي از ائتلاف با وابستگان به رژيم سابق نيز ابايي ندارند . در واقع حاكميت اسلام كه بزرگترين خطر براي غرب مي باشد مهمترين نقطه تقابل ميان گروههاي ملي گرا و غرب گرا با دولت كنوني مصر مي باشد و به همين دليل در مقطع حساس كنوني كه كار تدوين قانون اساسي اين كشور در جريان است بيشترين فشارها از ناحيه اين گروه ها مي باشد .
د – غرب به رهبري آمريكا ، به ويژه اينكه به دليل ساختار رژيم مبارك ، كشور مصر به اندازه اي دچار وابستگي شده بود كه آمريكا از كمك هاي مالي كه به اين كشور مي كرد به عنوان اهرم فشار بر عليه اين كشور استفاده مي كرد و به همين دليل پس از پيروزي انقلاب مردم مصر و زمزمه هاي قطع روابط با مصر ، آمريكا اعلام كرد كه كمك هاي خود را به اين كشور قطع خواهد كرد . در حال حاضر نيز هر از چند گاه كه دولت مصر قصد اتخاذ تصميمات جدي كه مغاير با منافع غرب و يا رژيم صهيونيستي مي باشد و يا تحولاتي در اين كشور بر عليه منافع اين قدرتها رخ مي دهد همچون حمله به سفارتخانه رژيم صهيونيستي و آمريكا در قاهره ، آمريكا كمك هاي خود را به حالت تعليق در مي آورد كه با توجه به وابسته بودن دولت اين كشور به اين كمك ها و اخلال در صورت قطع آنها (حداقل بر اساس تحليل خود مصري ها) ، دولت مصر عملا تحت فشار قرار داشته و امكان تصميم گيري مستقل ندارد.
تحليلگران خوش بين ، معتقدند ، با توجه به واقعيات موجود و سطح فشارهاي مختلفي كه به اين دولت وارد مي شود و انتظارات متعارضي كه از سوي گروههاي مختلف از دولت مرسي وجود دارد و لزوم توجه به برخي از انتظارات به خاطر مصالح مردم مصر و انقلاب و نيز لزوم اصلاحات تدريجي به منظور حذف آثار رژيم مبارك و نه برخورد چكشي كه ممكن است به اصل انقلاب آسيب برساند ، دولت مرسي چاره اي جز اتخاذ تصميماتي اينچنين كه برخي از آنها ظاهرا با اهداف انقلاب سازگار نيست ندارد . به عنوان مثال اتخاذ مواضع تند بر عليه دولت سوريه تحت فشار سلفي ها كه جريان مهمي در اين كشور هستند و رابطه نزديكي هم با جريان اخوان دارند صورت مي گيرد و يا اينكه لغو قرار داد گاز با اسرائيل و يا كمپ ديويد به راحتي امكان پذير نمي باشد و بايد به تدريج از ريلي كه بيش از سي سال است كشور مصر در آن قرارگرفته است خارج و تغيير خط داده شود .
بر اين اساس اين ديدگاه معتقد است ، مرسي نه يك خائن ظاهر ساز بلكه يك اسلام گراي واقعي است و بايد محدوديتها و محذورات او را نيز در تحليل رفتارهايش در نظر گرفت . شاهدي هم كه بر حقانيت وي وجود دارد اين است كه وي عليرغم ممامشاتي كه با اعمال بقاياي رژيم سابق و به ويژه شوراي نظامي و نيز دستگاه قضايي مصر داشت پس از مدتي طنطاوي را قاطعانه از سمت رياست شوراي نظامي بركنار كرد و عملا نقش شوراي نظامي را در سياست اين كشور محدود كرد ، اخيرا نيز دادستان كل كشور مصر كه عاليترين مرجع قضايي اين كشور بوده و مسئول اهمال در برخورد با خيانت هاي مبارك و وابستگان به رژيم وي و نيز عاملان كشتار مردم در جريان انقلاب اين كشور بود و صلاحيت رسيدگي به اين پرونده ها را نداشت بركنار كرد . همچنين به منظور جلوگيري از دخالت هر نهاد ديگري در فرايند تدوين قانون اساسي اين كشور كه در حال جريان مي باشد و آماده شدن هر چه سريعتر اين قانون به منظور اجرا ، اختيارات موقتي را براي خود منظور كرد كه اين اقدامات زمينه را براي جلوگيري از كارشكني هاي مخالفان دولت اسلام گرا در جريان تصويب قانون اساسي مبتني بر شريعت اسلامي فراهم مي كند و به همين دليل به دنبال اين قضايا ، مخالفان اين كشور اعم از غربگرايان و ملي گرايان و چپ گرايان ، باهم ائتلاف كردند و بر عليه سياست هاي دولت اين كشور كه روند تحقق اهداف انقلاب از جمله اسلامي شدن نظام سياسي اين كشور را تسهيل مي كند دست به تحركات خشونت باري زده اند .

بار دیگر خبر و تصویر فاجعه انسانی شهادت 5 نفر از شعیان بدست سلفی های خشک مقدس وخشن ذهن وقلب بسیاری از مسلمانان را آزارده ساخت. شهادت 5 مسلمان شیعه توسط وهابیون و سلفی های افراطی در سالروز میلاد اخرین منجی عالم بشریت  افراطی بودن گروهی  که فقط خود را مسلمان می دانند اما باکی از ریختن خون برادر مسلمان خود ندارند را ثابت کردمگر نمی دانند که ریختن خون مومن وبه شهادت رساندن برادر مسلمان یک جرم وگناه نابخشودنی است مگر نمی دانند این رفتار سلفی ها نوعی خشونت گری است  جرم این 5 شیعه ودیگر شهدایی که در اقصی نقاط  جهان اسلامی بدست این فرقه به شهادت می رسند حب خدا وپیامبر  وآل پیامبر است که امروز دشمنان اصلی مسلمانان که آمریکا واسرائیل هستند  مروج برخی از گروههای افراطی هستند که بجای کفار کشی مسلمان کشی را ترویج می کنند سکوت دولت مصر که خود داعیه دموکراسی و آزادی ادایان ومذاهب را برعهده دارد باید در قبال این فاجعه انسانی مسئول باشد ومسببان این حادثه را به جزای اعمال خود برساند واگرنه شاهد جنایات دیگری از این فرقه خواهیم بود دیروز قبر حجربن عدی را ویران کردند امروز شهادت 5 شیعه وفردا حادثه های دیگری در راه خواهد بودکه اگر مسلمانان ومجامع بین المللی سکوت کنندحوزه معاونت پرورشی وتربیت بدنی مدیریت آموزش وپرورش ضمن ادای به مقام شامخ این شهدای مظلوم جنایات سلفی ها را محکوم می نماید